-
تصمیم
سهشنبه 13 مرداد 1388 07:49
من از حلقوم وتنهایی ویاس کتابی مینویسم با حجم اندوه که هر حرف ازان فریاد برکشد چو اوج وپایداری قله ی کوه
-
به مناسبت روز دوستی تقدیم به همه دوستان
یکشنبه 11 مرداد 1388 12:16
راز دوستی در توقع نداشتن از دیگری است. نسبت به دیگران آزاده رفتار کن . راز دوستی، در قسمت کردن شادی ها با دیگران است . راز دوستی در این است که بیشتر گوش کنی، تا دیگران را وادار به شنیدن کنی . راز دوستی در این است که در خوشبختی دیگران نه فقط با حرف، بلکه با عمل سهیم باشی . راز دوستی در دوست داشتن ب یقید و شرط دیگران...
-
دیوار زمان را رنگ بخشیدم زاشکم اما تو نمیبینی یادگاری مرا
شنبه 10 مرداد 1388 11:45
-
تو بامنی
شنبه 10 مرداد 1388 10:29
تو با منی مهربانم از باغ دلم بوته های یاس را بـــرکن درنهانخانۀ خلوت جانــــــــــــم دست بر عنکــــــــــــــــــــبوت غم زن من از لای پنجه های یـــــــــــــــــــــأس قلبم را با خورشید پیــــــــــــــــــــــــوند زدم ومردمک سیــــــــــــــــــــــــــــــــــــاۀ دیده گانـم را در شب چشمان تو در...
-
کوچه استقامت
چهارشنبه 7 مرداد 1388 17:24
تو از کدامین دیار استقامتی که چنین پاک وبی باک وبا شهامتی مرا هم از کوچه ی خودت عبور ده مادرم با لبخندت به من کمی سرور ده
-
داستان واره ی زیر از استاد عرفان نظر اهاری است
چهارشنبه 31 تیر 1388 09:27
جنگجوی کوچک خدا حتی اگر بسیار نحیف و ناتوانی، باز هم می توانی درهای بهشت را باز کنی. حتی اگر بی نهایت کوچک و ناچیزی، باز هم می توانی به ملکوت آسمان برسی. حتی اگر فقط یک روز فرصت داشته باشی، باز هم می توانی کاری بزرگ کنی، آنقدر بزرگ که هرگز کسی فراموشش نکند. اینها را پشه ای می گفت که روی برگی سبز بر بلندترین شاخه درختی...
-
جعبه جواهرات
پنجشنبه 25 تیر 1388 14:48
مادرم جعبه ی جواهرات من است که من از ان جواهرات محبت اعتماد وصداقت را میپوشم
-
درمانده
چهارشنبه 24 تیر 1388 10:23
گریه هایم همه در محفل تنهاییست حنده هایم همه قصه ی درد هاییست بخت من رنگ شب واشکم چو خون سرنوشتم پاییز اندوه ی جداییست با چه صبری کشم مرده ی دل به دوش که خود منزل هزار شکیباییست
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 31 خرداد 1388 09:22
روز های که به بهانه ثور وجوزا مگذرند ماه نیستند بلکه عمر ما اند
-
مادر
یکشنبه 24 خرداد 1388 09:32
سپاس از تو که از دهکده محبت عبورم دادی ودر شبان تیره وبیداد از چشمه خورشید لبخند امید برایم بخشیدی
-
منتظر
چهارشنبه 20 خرداد 1388 15:56
بردار از پنجره پرده های چرکین باور را که دیریست چشمانم انتظار چشم خورشید را میکشد
-
ببخش
یکشنبه 17 خرداد 1388 08:43
مرا ببخش اگر در حضور خیالت ززجر هجر تو دیوانه وار اه میکشم مرا ببخش اگر در صفای ذهن خود به چشم باور ایمان نگاه میکشم
-
سلام یک گفتنی تازه
پنجشنبه 14 خرداد 1388 08:38
تو به سویم زآنسوی جاده امدی ودرنگاه اول پاک وساده آمدی تو آگاه از سکوت سنگین من بودی؟ که هیزم امید در داده آمدی
-
مراودت
شنبه 9 خرداد 1388 13:38
خون میدهم کبوتر زخمی عاشق را تا تقسیم شود حجم تنهایی اش ومن هم برهم از بی همدهمی
-
از سیمین بهبهانی
پنجشنبه 7 خرداد 1388 09:23
امروز دلم خیلی گرفته واین شعر سیمین خیلی با هوای دل من سازگار است که میگوید : دلم گرفته ای دوست هوای گریه با من گراز قفس گریزم کجا روم کجا من
-
سلام
چهارشنبه 6 خرداد 1388 12:26
هوا امروز ابریست بسان دل من اما ابر آسمان گذراست کاش در دل من هم عبور فصول میبود
-
همه چیز
سهشنبه 5 خرداد 1388 16:41
تو در روح جهان جاریستی رنگ گل های بهاریستی هرسرود با تو صدا میشود چشم شعر های قناریستی
-
کفر است در طریقت ما کینه داشتن - آیین ماست سینه چو آیینه داشتن
چهارشنبه 23 اردیبهشت 1388 08:38
-
افتتاح
دوشنبه 21 اردیبهشت 1388 15:52
ابر ها به استقبال گریه اسمان نشسته اند ولی آسمان منتظر است تا محفل باران را با چشم های خسته من وگلوی پاییز افتتاح کند
-
تصویر زنده گی ساز
یکشنبه 20 اردیبهشت 1388 15:30
دوستان عزیز تصویر زنده گی ساز نوشته کوجک حاوی احساسات من نسبت به زن دردمند ومجبور امید ازخوانش ان خوش تان بیاید . تصویر زنده گی ساز در سکوتش آواز مبهمی را زمزمه میکرد که شاید تنها خودش آن را می شنید،همیشه در اولین قطار صحنۀ زنده گی چشمان نیاز مند ومنتظرش فلم اندوه را می دید، همیشه همان یک تصویر ویک سوژه: تصویری که...
-
وظیفه
شنبه 19 اردیبهشت 1388 16:14
با دیپلوم ایثار واحکام صبر در کوچه شهامت دفتر عشق را یافتم مبارک بادم
-
چار چوب زنده گی
شنبه 19 اردیبهشت 1388 16:07
زلفان سفید مادرم حاصلیست زروز های برفیی مان وشفقتی که کشید برسرم دست ورخسارش آیینه شناخت من اما قامت من مجموعیست ز اشک های او که به هم بافت ستون فقراتم را
-
تمنا
شنبه 19 اردیبهشت 1388 16:03
آب سنگ شد در گلویم وقتی تو رفتی سکوت به ستوه امد از فریاد اشک هایم واکنون خود سکوت فریاد شده از اه اه هایم وبا عجز به تو گوبد برگرد برگرد
-
سلام
پنجشنبه 17 اردیبهشت 1388 10:48
سلام دوستان عزیز نهایت افتخار میبخشید وقتی به اینجا سر میزنید این هم یک حرف تازه وتقدیم به انانیکه به نظر من بهترین استند . آموختم ایثار راِ زچشمان تو زانکه نهان کرد غصه خود ولی بر غم من گریست
-
عصربیداد
دوشنبه 5 اسفند 1387 18:58
در این عصر بیداد که همه از خود وخویش بیزار وخسته اند ومثل درختان پاییز حبوس ودل شکسته اند من در قصر انزوا در اتاق تنهایی با سایه ام قصه میکنم
-
سنگ صبور
دوشنبه 5 اسفند 1387 18:35
تو مثل یک نور میایی ازان قصه های دور میایی برای درد های کهنه وسردم تو استواروسنگ صبور میایی
-
دوبیتی
دوشنبه 5 اسفند 1387 18:29
گلویم را بغضی در بر گرفته حیاتم رااندوه یکسرگرفته به گوشم خواند دل کای دخت تنها نگاه کن همه هستیم درگرفته
-
ارزو
شنبه 26 بهمن 1387 12:09
کاش هستیم قرص نانی میبود تا گدایی میشد سیر زپاره هایش
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 26 بهمن 1387 12:07
آیینه ات میسازم اشک هایم را تادلم به خوشبختی رسد بانظاره تو دران
-
نمیدانم
شنبه 26 بهمن 1387 12:02
به غربت کلمات اسیر نیستم اما نمیدانم چگونه اظهار کنم؟ که ازت متنفرم (ناسپاسی)