-
خدا همه جاست
شنبه 13 خرداد 1391 11:15
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 خدا همه جاست باورم با این جمله رنگ گرفت که خدا همه جاست . ... میخواستم شیرینی را از دکان همسایه ی نزدیک ما بدزدم که حرف مادرم،"خدا همه جاست .اوشاهد همه اعمال ماست "به یادم آمد.ناگهان خدارا دیدم که خشمگین نگاهم میکند ومیخواهد با چوب دستی...
-
نور ستاره
پنجشنبه 16 تیر 1390 11:06
دخترک پرسید از مادرش : ؛میشود از آسمان ستاره چید وکلبه ی مان را نورباران کرد؟؛ مادر آهی کشید وگفت : ؛هر شب که تو به خواب میروی من ستاره میچینم زآسمان چشمانم
-
شناخت قلم
چهارشنبه 6 بهمن 1389 10:43
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA شناخت قلم قلم را باید ستود چون، با قلم تاریخ ایجادکرده ایم وقلم راه کار وراهنما برای مان بوده است صدایی که از تماس قلم علما بر صفحۀ سفید کاغذ برمیخیزد نوایی جاودانیست که علم ودانش را از ظلمات نسیان وفراموشی رهایی میبخشد وترانه یی بی مانندی است که علم ودانش را نوای جاودانه...
-
کوه های استوار
چهارشنبه 6 بهمن 1389 10:38
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA کوه ها استوار تر از آن اند،که باد ها ی عرضه بتوانند آنها را بلرزانند کوه ها سرزمین زیست سیمرغان اند، مرغانی که آرزوهارا برمسند عمل مینشانند کوه ها اولین لبخند خورشید را درخود میپرورانند واخرین خداحافظی اش را ، کوه ها اعتماد دل خورشید پیر اند که طلوع وغروب خود را با آنها...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 6 بهمن 1389 10:26
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA دیر زمانی بود که دنبال قدم هایت بودم از پاهایت بوی بهشت میامد ونور هزار ستاره، میخواستم با هزار عذر وفروتنی جای پای ترا بوسه زنم اما گویی که تو اصلا در زمین پا نگذاشته بودی بخاطر نور قدم های تو هزار بار ستاره گان را شمرده بودم ولی هربار ناکام شده بودم . تابستان ها که در...
-
جاودانگی
پنجشنبه 23 دی 1389 09:11
وقتی ستاره گان به رکوع میروند روز غسل میگیرد با آب خورشید تا ورقی برگرداند از کتیبه ی عمرمان ومن آیه های نور را میبلعم تا به شعر جاودانگی تو رسم
-
تجربه
سهشنبه 21 دی 1389 08:30
آن گاهیکه آسمان میگریست من بالذت میخندیدم واینک که من میگریم آسمان با چشم خورشید میخندد آخ چه دردی داشته است بر اشک کسی خندیدن
-
اشک
شنبه 16 مرداد 1389 08:24
روزی فرو خواهم افتاد چون اشک از چشم های زیبای زنده گی
-
صفر
شنبه 16 مرداد 1389 08:23
من صفرم وحاصلم در همه عملیه ها خودم استم اما میتوانم بزرگترین رقم را بسازم به شرطی که در کنارم نباشد اعشاریه ی نفرت
-
حس ترانه هایم
پنجشنبه 27 خرداد 1389 09:22
حسی که در ترانه هایم جاریست کس نمیداندکه آواز واول هر حرف از یاد تو آکسیجن میگیرد
-
دعای بد
یکشنبه 16 خرداد 1389 08:17
دیریست نگاه نکرده ام به آیینه به گمانم کسی دعای بدم کرده است که : الهی از عزیزت دور باشی
-
حنجره ی آسمانی
یکشنبه 16 خرداد 1389 08:16
کاش حنجره ام به قدر آسمان میبود تا فریاد درد هایم ابر میشدند باران میشدند ومیباریدند
-
دوری
شنبه 11 اردیبهشت 1389 11:35
تقدیم به دوست نازنینم که با سفرش مرا به محفل تنهایی فراخواند دوریت دیویست در کنارم اما دیدارت امیدیست که تهمتنم میسازد
-
سال نو
پنجشنبه 27 اسفند 1388 08:42
سال نو و بهاری نو را، فرصتی نو برای تازه شدن و بازنگریستن بر چگونه زیستن میبینم! برای وجود نازنینت در این فرصت نو شوری نو برای ساختن و بهتر زیستن آرزو میکنم. امیدوارم همیشه سلامت و سرزنده و مهربان و روشن بین باقی بمانی مثل لحظه ای که باغ, در ترنم ترانه شکوفا میشود, غرق در شکوفه میشود روزگارتان بهـار لحظه هایتان پر از...
-
سه حرف
شنبه 22 اسفند 1388 08:03
سه حرف محتوای هستیم باسه حرف تو سه حرف شد وعشق من با ترک تو تبدیل به مرگ شد
-
نقطه
دوشنبه 17 اسفند 1388 15:08
در اخیر جمله یی که فعل ندارد جادارم من یک نقطه ام نقطه ی سیاه وکوچک
-
گریه
پنجشنبه 22 بهمن 1388 08:54
آنزمان که طفل بودم ولال برای حرف زدن گریه میکردم اکنون که حرف میزنم برای گریستن میگریم
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 6 بهمن 1388 08:38
به غربت کلمات اسیر نیستم اما نمیدانم ؟ چگونه اظهار کنم که ازت متنفرم (ناسپاسی)
-
دراینجا
شنبه 3 بهمن 1388 09:47
در اینجا مفهوم زیستن قاموس درد شده است با زبان اشک هایت بخوانش
-
کاش
دوشنبه 28 دی 1388 07:58
کاش هستیم قرص نانی میبود تا پاره هایش سیر میکرد شکم گدایی را
-
پرستو
دوشنبه 28 دی 1388 07:57
دلم کوچید ورفت وپرستو شد ترا گزید وسراپا تو وتوشد کویرو پاییز دلتنگ بود زتو بهارسبزونیکوشد
-
توصیه
سهشنبه 17 آذر 1388 10:36
پوک شده پوک استخوان های احساسم توصیه اش کن تابلیت کلسیم دیدارت را
-
کوچه راه
دوشنبه 2 آذر 1388 08:48
تو ان کوچه راهی کز عبور آن جریان میابد خون به رگهای هستیم
-
خیاطی
دوشنبه 2 آذر 1388 08:37
از دلت لباس میدوزم فقط وفقط اندازه ی تن زنده گی خودم
-
تردد
چهارشنبه 20 آبان 1388 08:49
تو کز عشق برایم سرود میخوانی وبعد نگاهم را مردود میخوانی نه این به خویش خواندن است نه راندن درست نی درود ونی پدرود میخوانی
-
یک بیت تازه
پنجشنبه 14 آبان 1388 12:30
بیت زیر تازه امد ومن هم تازه گفتم ونوشتم هر خواننده ی عزیزی که میتواند به همین ردیف وقافیه آن را ادامه دهد ازش ممنون خواهم شد سهم من از عشق تو جز درد نیست در حوالی دل سوخته ام هوای سرد نیست
-
کرانه غوغا
یکشنبه 5 مهر 1388 13:32
دیریست در این کرانه غوغا نشده است در خانه دل عشقی برپا نشده است هر گل که بدست تو رسید پرپرشد ای عشق مگر نوبت ما نشده است ؟
-
با تو ...
پنجشنبه 22 مرداد 1388 09:41
زمانیکه روز های تیره ی پاییز باغ تنگ دلم را رنگ زده بود ولی با تو رنگ باخت زمانیکه در حسرت بهار مرده ی آرزو هایم می گریستم ولی تو چون خورشید روزنه ی نور را به قلبم گشودی . زمانیکه هیچی نمانده بود فنا شوم ولی دستان لبخندت قلعه چه ی حیاتم را از سقوط یاس محفوظ داشت . با تو همه تیره گیها مرد با تو همه یاس های کهنه ام جان...
-
هستی من
پنجشنبه 15 مرداد 1388 09:59
مزن اینگونه چشمانت برهم که با اشکت دل من میریزد مکش اینگونه اه کز شعله ان مرا اتش به جان وتن میریزد به این منظور ورق میزنم ورق میزنم دفتر ذهنم را همه جا نام توست ونام تو که رخشانده ای اختر ذهنم را چه باید کرد باز طبق معمول غم تو به سراغم امده است فقط بخاطر تو مینویسم فقط بخاطرت گیرم قلم بدست
-
تنهایی
چهارشنبه 14 مرداد 1388 08:29
مثل یک پرنده که حجم تنهایی قفس را باور ندارد دلم برایت تنگ شده