زمستان
شاخه های خشک جنگل را باید به آتش بکشیم !
تو سردی؟
نگو ، نه
زمستان دندان می ساید
به شهر خواهند آمد
گرگ های گرسنه
بعد از دهکده ها
آتش کده ها را روشن می کنم
به بهانه ی شما
خودم را به آتش می کشم
زردشت می شوم ، گناه اش به گردن خودم
نه !
مرا چی کار نگو
نگو
درگیرم با دهان و نهانم
شب های سردم آرام می خوابم
آغاز رام شدن وحشی ها ست
نگو
شب است
بخواب !
سگ ها آرامشم را نمی دزدند
آرام می خوابم
نگو
اگر خوابم برد، تا پایان جهان می خوابم
نگو
آتشی بر پا نخواهد شد
نگو.