من و وحرفهایم

اینجا مکان باز شدن بغض های چند ساله ی من است شما میتوانید با من هم صدا شوید؟

من و وحرفهایم

اینجا مکان باز شدن بغض های چند ساله ی من است شما میتوانید با من هم صدا شوید؟

با تو ...

زمانیکه روز های تیره ی پاییز باغ تنگ دلم را رنگ زده بود ولی با تو رنگ باخت زمانیکه در حسرت  

بهار مرده ی آرزو هایم می گریستم ولی تو چون خورشید روزنه ی نور را به قلبم گشودی . 

زمانیکه هیچی نمانده بود فنا شوم ولی دستان لبخندت قلعه چه ی حیاتم را از سقوط یاس محفوظ داشت . 

با تو همه تیره گیها مرد با تو همه یاس های کهنه ام جان سپرد  

نمیدانم ؟ترا چه بدانم اهریمن روز های تیره ام ویا دست نوازش لحظات سرد زنده گی ؟ 

که با تو شوق زیستن در من جوانه زد وفریاد تک سوار قلبم با صدای آرزو در هم آمیخت وبر پشتوانه ی کتاب زنده گیم درشت نوشت : 

زنده وجاوید باد امید !

نظرات 1 + ارسال نظر
aziz سه‌شنبه 12 آبان 1388 ساعت 03:57 ب.ظ

Matn Ziba wa qawi ast kamyab bashin Aziz Kunduz

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد